شیرینی زندگیمون محمدمیلاد

دیروز جمعه بود برای اولین بار آقا میلادو بردیم مهمونی خونه مامان جون طاهره ...

محمدمیلاد از خواب بیدار شده و طلبکاره انگار من بیدارش کردم    محمدمیلاد دختر میشود دختر جیغ جیغو    ...

آقامیلاد بعداز حمام و کلی جیغ زدن توی حمام کلی خسته شده و درحال خوابیدنه      مامانی قربون اون جیغ زدنات بره   ...

مامانی منو به بند رخت آویزون نکن وای چقدر من لباس دارم همشم ریخته دورم وای چقدر عروسک دارم مامان یادت که نرفته من پسرم به به عجب تخت گرمو نرمی دارم                             ...

  ا اینم میلاد جان در خواب ناز   ...

گل پسرم دیگه براخودش مردی شده دیروز جمعه 25 بهمن ماه بود شما یک ماهت تموم شد و رفتی توی دوماه       ...

سلام خوشگل مامانی  روزی که بردیمت برای ختنه کردن بابا علیرضا یه دستبند خوشگل برای من و یه گردنبند باباقوری نقره برای شما گرفت این هدیه واسه جاخالی مادوتا بود که رفتیم خونه مامان ملیحه دو هفته اونجا بودم و بعداومدیم خونه ولی باز دو شب بعدش برگشتیم خونه مامان ملیحه آخه حلقه ختنت به یه مو بند بود منم دلم نمیومد که بهش دست بزنم آخه موقع عوض کردنت خیلی گریه میکردی وقتی دستم بهش میخورد  اینم عکس هدیه هامون    ...