اولین سفرنامه
سلام مسافرکوچولو
زیارتت قبول گل پسرم
5 مرداد رفتیم پابوس امام رضا
همراه آقاجان و مامان جون و خاله فاطمه
خیلی خوش گذشت انگار به شمام خیلی خوش گذشت توی صف نماز کلی برای بچه ها ذئق میکردی و میخندیدی
وقتی نماز جماعت میخوندیم پسرخوبی بودی و ساکت میخوابیدی تانماز تموم بشه البته گاهیم گریه میکردی
وقتی بغلت میکردم و جمعیتو میدیدی که رکوع و سجود میرن کلی ذوق زده میشدی
وقتیم داشتیم ربنا میگفتیم فکرمیکردی میخوایم بغلت کنیم
کلی عکس برات دارم که بعدا میام و میزارم
الان داری همراه من توام تایپ میکنی دیگه نمیشه برات بنویسم
ایشالا بعدا با کلی عکس و بقیه خاطرات مشهد میام عزیزم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی